مدل سه عاملی بی خوابی چیست ؟

0

مدل سه عاملی بی خوابی

اين مدل توسط spielman و همکاران مطرح شده است. مدل سه عاملی بیخوابی اولین،اختصاصی ترين و وسیعترين نظريه در ارتباط با سبب شناسی بی خوابی مزمن میباشد.

که يک ديدگاه قدرتمند و جامع را فراهم میسازد، ديدگاهی که امکان تبیین، پیش بینی و کنترل را فراهم میسازد.

محور مدل يک ديدگاه آمادگی استرس است .که با تاکید بر عوامل رفتاری سعی در 1)مفهوم سازی چگونگی تبديل بیخوابی حاد به بی خوابی مزمن و 2) شناخت عوامل آماج درمان دارد.

اين مدل سه عاملی آمادگی- استرس بیان میکند که بی خوابی به صورت حاد به دلیل  هر دو عامل زمینه ساز و تسريع کننده رخ میدهد و شکل مزمن اختلال، توسط رفتارهای مقابله ای ناسازگارانه (عوامل تداوم بخش) حفظ می گردد.

شخصی ممکن است به علت خصوصیات فردی مستعد بی خوابی باشد، دوره های حاد را به علت عوامل تسريع کننده تجربه کند و از شکل مزمن اختلال، به دلیل عوامل رفتاری رنج ببرد.

عوامل زمینه ساز در طیف زيستی روانی و اجتماعی قرار دارند.

عوامل زيستی شامل بیش برانگیختگی، بیش فعالی و يا ضعف در سیستم تولید خواب هستند.

عوامل روانی شامل نگرانی و يا تمايل به نشخوار افراطی می باشند. عوامل اجتماعی، گرچه به ندرت در سطح نظری بر آنها تاکید میشود، شامل عواملی همچون ناهمخوان بودن برنامه خواب، شريک خواب يا فشارهای اجتماعی و يا شغلی برای خوابیدن طبق يک برنامه خواب ناخواسته هستند. عوامل تسريع کننده رخدادهای حادی هستند که با آمادگی فرد برای بی خوابی در راستای ايجاد مشکلات شروع و يا حفظ خواب تعامل میکنند. همانند عوامل زمینه ساز، عواملی که بی خوابی حاد را تسريع میکنند نیز در طیف زيستی روانی اجتماعی قرار دارند.عوامل زيستی شامل بیماری پزشکی و جراحت هستند که به طور مستقیم يا غیر مستقیم به بیخوابی منجر میگردند.

عوامل روانشناختی شامل واکنشهای استرس حاد و يا شروع بیماری روانپزشکی است.

عوامل اجتماعی شامل تغییرات در محیط اجتماعی بیمار که نیازمند تغییر نوبت کاری حاد میباشد. يا فاز خواب ترجیحی فرد را برهم میزند( برای مثال نیاز به مراقبت از نوزاد در طول شب) هستند.

عوامل تداوم بخش نیز به انواع راهبردهای ناسازگارانه که افراد در رويارويی با بی خوابی گذرا برای دستیابی به خواب بیشتر به کار میگیرند اشاره دارد.

مدل میکرو آنالیتیک بی خوابی

در مدل يکپارچه Morin , تعامل پويا بین شناخت ناکارآمد، رفتار، عادتهای ناسازگارانه، نگرانی درباره پیامدهای کمبود خواب(خلق، خستگی، عملکرد) و برانگیختگی( هیجانی،شناختی، فیزيولوژيک) ناشی میشود.

در اين مدل، بیش برانگیختگی واسطه اساسی بی خوابی است. از آنجا که برانگیختگی،تعادل بین خواب و بیداری را تنظیم میکند، وجود يک سطح بالا از برانگیختگی، با خواب ناهمخوان است.

اين برانگیختگی میتواند به چندين شیوه نمود يابد:

کلامی (شناختی، عاطفی)، حرکتی (رفتاری) و فیزيولوژيکی (سیستم عصبی مرکزی وخودکار). مجموعهای از شرايط برانگیزاننده میتوانند برانگیختگی را فراتر از يک آستانه بحرانی بالا ببرند، به طوری که اين برانگیختگی توالی طبیعی آرامش، خواب آلودگی و شروع خواب را گسسته سازد. از آنجا که خواب شبانه به فعالیتهای روزانه بستگی دارد، شرايط برانگیزاننده ممکن است شامل رويدادهای ناسازگارانه ای باشد که در طول روز رخ میدهد و به فقدان خواب میانجامد.

معمولترين پاسخها به فقدان خواب، نگرانی درباره فقدان خواب، نشخوار ذهنی درباره اثرات روزانه باقی مانده ناشی از بیخوابی، تنش عضلانی و ناراحتی بدنی کلی هستند، همراه با اين واکنش ها، يک گرايش کلی به تلاش بیشتر به منظور به خواب رفتن وجود دارد که به نوبه خود اضطراب عملکرد را افزايش میدهد. پیامدهای روز بعد، شناختهای ناکارآمد بیشتری را درباره فرد و خواب به جريان میاندازد. به تدريج، احساس درماندگی آموخته شده ايجاد میگردد و مبتلايان به بی خوابی مزمن اعتقاد پیدا میکنند که بی خوابی آنها غیرقابل کنترل و غیرقابل پیش بینی است و تنها به علتهای بیرونی قابل استناد میباشد. اين خود گويی های منفی، در نهايت، فرد را مستعد يک واکنش زنجیره وار از آشفتگی هیجانی، برانگیختگی شناختی بیشتر و پريشانی های خواب بیشتر میسازد.

راهبردهای مقابلهای نیز گرچه ممکن است به طور موقت، فقدان خواب را کاهش دهد، در طولانی مدت با هماهنگی ريتم خواب بیداری منظم و مقرر تداخل میکند. –

مدل فرایندهای مداخله کننده تعبیر کننده خواب

از نظر Broman و Lundh ، دو نوع از فرآيندهای روانشناختی در بی خوابی درگیر هستند: فرآيندهای مداخله کننده در خواب( sleep – interfering ), و فرايندهای تعبیر کننده خواب  sleep- interpreting) ), عوامل آسیب پذيری روانشناختی ممکن است شخص را مستعد اين سازد که 1) از طريق فرايندهای مداخله کننده در خواب به رويدادهای استرس آمیز زندگی پاسخ دهد و 2) در فرايندهای ناکارآمد تعبیر کننده خواب درگیر شود.

مثالهايی از متغیرهای نوع اول برانگیخته بودن، بهبودی کُند پس از استرس، نگرانی و تعارضات هیجانی مرتبط با اشخاص مهم است؛ مثالهايی از متغیرهای بعدی باورهای مرتبط با خواب، نگرشها و استانداردهای کمال گرايانه است.

مدل سه عاملی بیخوابی اولین،اختصاصی ترين و وسیعترين نظريه در ارتباط با سبب شناسی بی خوابی مزمن میباشد.

 

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.